ارزشيابی هنری فرش دستباف ايران ضرورتی رو به فراموشی
فهرست مطلب
حاصل سخن
پيش از هرچيز امروز بايد فرش دستباف را يک اثر هنری و دارای اصالت هنری بدانيم و در نقد و بررسی و ارزشيابی آن هم مطابق يک اثر هنری با آن برخورد کنيم. در غير اين صورت فرش دستباف به يک کالای تجاری که متأثر از مناسبات بازار و رفتار مصرف کننده و سبک زندگی است تغيير ماهيت میدهد؛ و لذا ارزشيابی آن هم بر اساس ملاکهايی تجاری انجام و سياست و خط مشی توليد و توسعه آن هم بر همين منوال استوار خواهد بود و در اين جريان هرچه به جلو پيش رويم سويه هنری «هنر-صنعت» فرش کم رنگتر میشود و نهايتاً رو به نابودی میگذارد. پس ضروری است تا با توجه و نقد هنری فرش دستباف آن هم نه به شکلی که مقياسها و ابزار مکانيکی برای اندازهگيری ارزش آن تدارک ببينيم و ترويج کنيم بلکه در درجه اول ذهن توليد کننده و در درجه دوم ذهن مخاطب و مصرف کننده فرش دستباف را به سمت ارزشهای هنری و ويژه هر فرش دستباف هدايت کنيم.
در چنين شرايطی میتوان اميدوار بود هنر که همواره زنده و پوياست، مسير خود را به نحو مطلوب و شايستهای پيدا کند و شرايط مساعدی را اولاً در هنر و فرهنگ ايرانی و ثانياً در بازار و تجارت آن رقم بزند.
منابع
ژوله، تورج. (1392). شناخت فرش برخی مبانی نظری و زيرساختهای فکری. تهران: يساولی.
لايس، کالين. (1388). نقد هنر از مجموعه مقالات فلسفه هنر و زيبايی شناسی، ترجمه امير مازيار و امير نصری، چاپ دوم. تهران: فرهنگستان هنر.
منبع: انجمن علمی فرش ایران